برای مشاهده این مقالات بر روی آنها کلیک کنید
Welcome to "Spirituality" pages...g2....به صفحات"معنویات" خوش آمديد
In the name of GOD, the most beneficent, the most merciful.

Read in the name of your Lord who creats.

bismilla
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ
بنام ایزد رحمتگر مهربان

بخوان بنام پروردگارت ، آنکه بیافریند

فارسی
Prhomenext
English click
Akhavan Home Page

dad04
دکتر حسین اخوان  

اسلامی که من باوردارم

اشهد ان لا اله الالله

و اشهد ان محمد رسول الله و خاتم النبیین


خرداد ماه 1383


اسلام آئینی است که پیامبران الهی برای ایجاد صلح و امنیت و اخوت و عدالت درمیان ابناء بشر و رشد و ترقی کل جامعه بشری عرضه کرده اند . هر فرد و جامعه ای که بیشتر متجلی به چهار اصل فوق باشد مسلمان تر است گرچه نام مسلمان بر خود ننهد و هر فرد و جامعه ای که به چهار اصل فوق کمتر پایبندی نشان دهد نامسلمان تر است هرچند خود را مسلمان ناب بخواند .

 

پیام پیامبران خدا بمرور زمان توسط پیروان آنها و بویژه کارگزاران مذهبی بعلت برداشتهای غلط ، جهل و نادانی ویا بغی و ستمکاری تحریف شده بطوریکه اینک جداکردن کلمات وحی از سخنان پوچ آنها کاری غیرممکن است بجز قرآن که بطور معجزه آسایی از این تغییرات مصون مانده ، بچند دلیل :

B.1 - حضرت محمد(ص) نوشتن هر حدیث و گفتاری بجز کلام وحی(قرآن) را ازخود اکیدا قدغن نمود . این تأکید تا دوسه قرن پس از هجرت رعایت میشد . پس از آنهم کتب احادیث و روایات بصورت چداگانه نوشته شد و متن قرآن دست نخورده باقی ماند . در مورد کتب آسمانی دیگر مانند اوستا ، تورات و انجیل چنین نبوده و متولیان مذهبی بدلخواه خود آنها را بازنویسی کرده اند . .

B.2 - با اختراع صنعت چاپ ، قرآن بتعداد زیاد و بصورت یکسان چاپ و منتشر شد . هم اکنون میان میلیاردها نسخه چاپی موجود در جهان و نیز نسخه های دیژیتالی آن با چند جلد قرآن دستنوشت باقیمانده از زمان عثمان خلیفه سوم هیچگونه اختلاف و تغییری مشاهده نمیشود .

B.3- برای آنها که به قرآن ایمان دارند این امر معجزه آسا از پیش تضمین شده بود زیرا در قرآن حضرت محمد(ص) خاتم پیغمبران نامیده شده و این بدان معنی است که قرآن برخلاف کتب آسمانی دیگر تحریف و تغییری نخواهد پذیرفت که پیامبر دیگری را برای اصلاح مجدد طلب کند . معضل بزرگ باصطلاح مسلمانان فعلی اینست که اکثریت آنها به قرآن توجهی ندارند و بیشتر به احادیث و روایات که چیزی جز تراوشهای فکری اکثرا گمراه کننده راویان آن نیست دل خوشند .

 

من قرآن را بعنوان کتاب آسمانی پذیرفته ام و بهرچه درآنست ایمان دارم : ایمان دارم خدای یکتای بیهمتا را ، ایمان دارم پیامبران خدارا - برگزیدگانی که توانایی دریافت وحی نبوت را دارند ، و ایمان دارم روز رستاخیز را و اینکه مرگ پایان انسان نیست .

 

باوردارم که در امور دینی و بویژه اصول دین چون توحید ، نبوت و معاد نباید مقلد و دنباله رو کسی بود بلکه باید با علم و آگاهی ،امور دینی را پذیرفت : (قرآن : سوره الاسراء آیه 36)
میپذیرم که گروهی با عنوان عالم دین و مجتهد باید تربیت شوند که با تسلط بر آیات قرآنی و تاریخ اسلامی بتوانند پرسشهای مردم را پاسخ گویند. این پاسخ (فتوا) فقط یک نظریه است و شنونده درپذیرفتن یا عدم پذیرش آن مختار است . علمای دین و ازجمله فقها در برداشتهای خود از قرآن و منابع دیگر معصوم نیستند و نباید خودرا وکیل مدافع خدا بدانند . علمای دین حق ندارند کسی که خودرا مسلمان میداند غیرمسلمان یا مرتد بنامند و به قتلش فتوا دهند .


آذرماه 1383

 


بدین نتیجه رسیده ام که امور مردم از دو بخش تشکیل میشود :
یکی امور دنیوی که بر خلاف نظر صوفیان زاهد نه تنها نباید از آنها حذر کرد و بدیگران واگذاردشان بلکه با کوششهای علمی ، فن آوری و هنری و با ایجاد عدالت اجتماعی باید از رفاه و تنعم هرچه بیشتر برخوردار شد که " دنیا مزرعه آخرت است و شکم گرسنه تقوی ندارد " . تمدن غرب با تکیه بر همین پیشرفتهااست که پیشتاز در بسیاری از زمینه ها گردیده گرچه متاسفانه به امور دسته دوم توجه چندانی ننموده است . دموکراسی و مردمسالاری بهترین روش کشورداری است که امور دنیوی مردم را سروسامان میدهد . اعلامیه جهانی حقوق بشر که در زیر ملاحظه میکنید راهکار خوبی برای این منظور است .
دوم امور آخرتی که با خود شناسی ، خودپیرایی ، خودسپاری و خودیابی (چهار اصل عرفان) ، عشق و محبت و احسان و نیکوکاری سرانجام میگیرد و خوشبختانه فرهنگ عرفانی ما در این زمینه بسیار غنی و آموزنده است . پیامبران الهی بیشتر برای سرو سامان دادن به امور دسته دوم فرستاده شده اند گرچه برخی از آنها به امور گروه اول هم بصورت جانبی پرداخته اند . از پیامبر اسلام نقل شده که " من برای تعلیم و تکمیل مکارم اخلاق آمده ام" .

علمای دین هم بهتر است از دخالت در امور دنیوی که همه مربوط به " قدرت ، ثروت و شهرت " است دست بردارند و تمام هم خودرا در جهت آگاهی مردم از امور گروه دوم بکار گیرند .
من پذیرفته ام که اعلامیه جهانی حقوق بشر با اصول دین مباینتی ندارد و باید در تبلیغ و انتشار آن کوشید ولذا ترجمه آنرا در زیر میآورم :


متن اعلامیه جهانی حقوق بشر

مصوب Decmber 10,1948


دیباچه


از آن جا كه شناسايی حيثيت و كرامت ذاتی تمام اعضای خانواده‌ی بشری و حقوق برابر و سلب ناپذير آنان اساس آزادی ، عدالت و صلح در جهان است ،
از آن جا كه ناديده گرفتن و تحقير حقوق بشر به اقدامات وحشيانه ای انجاميده كه وجدان بشر را برآشفته‌اند و پيدايش جهانی كه در آن افراد بشر در بيان و عقيده آزاد، و از ترس و فقر فارغ باشند، عالی ترين آرزوی بشر اعلا م شده است ،
از آن جا كه ضروری است كه از حقوق بشر با حاكميت قانون حمايت شود تا انسان به عنوان آخرين چاره به طغيان بر ضد بيداد و ستم مجبور نگردد،
از آن جا كه گسترش روابط دوستانه ميان ملت‌ها بايد تشويق شود،
از آن جا كه مردمان ملل متحد، ايمان خود را به حقوق اساسی بشر و حيثيت و كرامت و ارزش فرد انسان و برابری حقوق مردان و زنان ، دوباره در منشور ملل متحد اعلا م و عزم خود را جزم كرده‌اند كه به پيشرفت اجتماعی ياری رسانند و بهترين اوضاع زندگی را در پرتو آزادی فزاينده به وجود آورند،
از آن جا كه دولت‌های عضو متحد شده‌اند كه رعايت جهانی و موثر حقوق بشر و آزادی‌های اساسی را با همكاری سازمان ملل متحد تضمين كنند،
از آن جا كه برداشت مشترك در مورد اين حقوق و آزادی‌ها برای اجرای كامل اين تعهد كمال اهميت را دارد،
مجمع عمومی اين اعلاميه‌ی جهانی حقوق بشر را آرمان مشترك تمام مردمان و ملت‌ها اعلا م می‌كند تا همه‌ی افراد و تمام نهادهای جامعه اين اعلاميه را همواره در نظر داشته باشند و بكوشند كه به ياری آموزش و پرورش ، رعايت اين حقوق و آزادی‌ها را گسترش دهند و با تدابير فزاينده‌ی ملی و بين المللی ، شناسايی و اجرای جهانی و موثر آن‌هارا چه در ميان مردمان كشورهای عضو و چه در ميان مردم سرزمين‌هايی كه در قلمرو آن‌ها هستند، تامين كنند.

ماده‌ی ١
تمام افراد بشر آزاد زاده می‌شوند و از لحاظ حيثيت و كرامت و حقوق با هم برابراند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و بايد با يكديگر با روحيه ای برادرانه رفتاد كنند.
ماده‌ی ٢
هر كس می‌تواند بی هيچ گونه تمايزی ، به ويژه از حيث نژاد، رنگ، جنس ، زبان ، دين ، عقيده‌ی سياسی يا هر عقيده‌ی ديگر، و همچنين منشا ملی يا اجتماعی ،ثروت ، ولادت يا هر وضعيت ديگر، از تمام حقوق و همه‌ی آزادی‌های ذكرشده در اين اعلاميه بهره مند گردد. به علاوه نبايد هيچ تبعيضی به عمل آيد كه مبتنی بر وضع سياسی ، قضايی يا بين المللی كشور يا سرزمينی باشد كه شخص به آن تعلق دارد، خواه اين كشور يا سرزمين مستقل ، تحت قيمومت يا غير خودمختار باشد، يا حاكميت آن به شكلی محدود شده باشد.
ماده‌ی ٣
هر فردی حق زندگی ، آزادی و امنيت شخصی دارد.
ماده‌ی ٤
هيچ كس را نبايد در بردگی يا بندگی نگاه داشت. بردگی و دادوستد بردگان به هر شكلی كه باشد، ممنوع است.
ماده‌ی ٥
هيچ كس نبايد شكنجه شود يا تحت مجازات يا رفتاری ظالمانه ، ضد انسانی يا تحقيرآميز قرار گيرد .
ماده‌ی ٦
هر كس حق دارد كه شخصيت حقوقی اش در همه جا به رسميت شناخته شود.
ماده‌ی ٧
همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بی هيچ تبعيضی از حمايت يكسان قانون برخوردار شوند. همه حق دارند در مقابل هر تبعيضی كه ناق´ اعلا ميه‌ی حاضر باشد، و بر ضد هر تحريكی كه برای چنين تبعيضی به عمل آيد، از حمايت يكسان قانون بهره مند گردند.
ماده‌ی ٨
در برابر اعمالی كه به حقوق اساسی فرد تجاوز كنند ـ حقوقی كه قانون اساسی يا قوانين ديگر برای او به رسميت شناخته است ـ هر شخصی حق مراجعه‌ی موثربه دادگاه‌های ملی صالح را دارد.
ماده‌ی ٩
هيچ كس را نبايد خودسرانه توقيف ، حبس يا تبعيد كرد.
ماده‌ی ١٠
هر شخص با مساوات كامل حق دارد كه دعوايش در دادگاهی مستقل و بی طرف ، منصفانه و علنی رسيدگی شود و چنين دادگاهی در باره‌ی حقوق و الزامات وی ،يا هر اتهام جزايی كه به او زده شده باشد، تصميم بگيرد.
ماده‌ی ١١
(١) هر شخصی كه به بزهكاری متهم شده باشد، بی گناه محسوب می‌شود تا هنگامی كه در جريان محاكمه ای علنی كه در آن تمام تضمين‌های لازم برای دفاع او تامين شده باشد، مجرم بودن وی به طور قانونی محرز گردد.
(٢) هيچ كس برای انجام دادن يا انجام ندادن عملی كه در موقع ارتكاب آن ، به موجب حقوق ملی يا بين المللی جرم شناخته نمی‌شده است ، محكوم نخواهد شد. همچنين هيچ مجازاتی شديدتر از مجازاتی كه در موقع ارتكاب جرم به آن تعلق می‌گرفت ، درباره‌ی كسی اعمال نخواهد شد.
ماده‌ی ١٢
نبايد در زندگی خصوصی ، امور خانوادگی ، اقامت گاه يا مكاتبات هيچ كس مداخله‌های خودسرانه صورت گيرد يا به شرافت و آبرو و شهرت كسی حمله شود. در برابر چنين مداخله‌ها و حمله‌هايی ، برخورداری از حمايت قانون حق هر شخصی است.
ماده‌ی ١٣
(١) هر شخصی حق دارد در داخل هر كشور آزادانه رفت وآمد كند و اقامتگاه خود را برگزيند.
(٢) هر شخصی حق دارد هر كشوری ، از جمله كشور خود را ترك كند يا به كشورخويش بازگردد.
ماده‌ی ١٤
(١) در برابر شكنجه ، تعقيب و آزار، هر شخصی حق درخواست پناهندگی و برخورداری از پناهندگی در كشورهای ديگر را دارد.
(٢) در موردی كه تعقيب واقعا در اثر جرم عمومی و غيرسياسی يا در اثر اعمالی مخالف با هدف‌ها و اصول ملل متحد باشد، نمی‌توان به اين حق استناد كرد.
ماده‌ی ١٥
(١) هر فردی حق دارد كه تابعيتی داشته باشد.
(٢) هيچ كس رانبايد خودسرانه از تابعيت خويش ، يا از حق تغيير تابعيت محروم كرد.
ماده‌ی ١٦
(١) هر مرد و زن بالغی حق دارند بی هيچ محدوديتی از حيث نژاد، مليت ، يا دين با همديگر زناشويی كنند و تشكيل خانواده بدهند. در تمام مدت زناشويی و هنگام انحلا ل آن ، زن و شوهر در امور مربوط به ازدواج حقوق برابر دارند.
(٢) ازدواج حتما بايد با رضايت كامل و آزادانه‌ی زن و مرد صورت گيرد.
(٣) خانواده ركن طبيعی و اساسی جامعه است و بايد از حمايت جامعه و دولت بهره مند شود.
ماده‌ی ١٧
(١) هر شخصی به تنهايی يا به صورت جمعی حق مالكيت دارد.
(٢) هيچ كس را نبايد خودسرانه از حق مالكيت محروم كرد.
ماده‌ی ١٨
هر شخصی حق دارد از آزادی انديشه ، وجدان و دين بهره مند شود. اين حق مستلزم آزادی تغيير دين يا اعتقاد و همچنين آزادی اظهار دين يا اعتقاد، در قالب آموزش دينی ، عبادت‌ها و اجرای آيين‌ها و مراسم دينی به تنهايی يا به صورت جمعی ، به طور خصوصی يا عمومی است.
ماده‌ی ١٩
هر فردی حق آزادی عقيده و بيان دارد و اين حق مستلزم آن است كه كسی از داشتن عقايد خود بيم و نگرانی نداشته باشد و در كسب و دريافت و انتشار اطلاعات و افكار، به تمام وسايل ممكن بيان و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.
ماده‌ی ٢٠
(١) هر شخصی حق دارد از آزادی تشكيل اجتماعات ، مجامع و انجمن‌های مسالمت آميز بهره مند گردد.
(٢) هيچ كس را نبايد به شركت در هيچ اجتماعی مجبور كرد.
ماده ٢١
(١) هر شخصی حق دارد كه در اداره‌ی امور عمومی كشور خود، مستقيما يا به وساطت نمايندگانی كه آزادانه انتخاب شده باشند، شركت جويد.
(٢) هر شخصی حق دارد با شرايط برابر به مشاغل عمومی كشور خود دست يابد.
(٣) اراده‌ی مردم ، اساس قدرت حكومت است. اين اراده بايد در انتخاباتی سالم ابراز شود كه به طور ادواری صورت می‌پذيرد. انتخابات بايد عمومی ، با رعايت مساوات و با رای مخفی يا به طريقه ای مشابه برگزار شود كه آزادی رای را تامين كند.
ماده‌ی ٢٢
هر شخصی به عنوان عضو جامعه حق امنيت اجتماعی دارد و مجاز است به ياری مساعی ملی و همكاری بين المللی ، حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ضروری برای حفظ حيثيت و كرامت و رشد آزادانه‌ی شخصيت خودرا، با توجه به تشكيلا ت و منابع هر كشور، به دست آورد.
ماده ٢٣
(١) هر شخصی حق دارد كار كند، كار خود را آزادانه برگزيند، شرايط منصفانه و رضايت بخشی برای كار خواستار باشد و در برابر بی كاری حمايت شود.
(٢) همه حق دارند كه بی هيچ تبعيضی ، در مقابل كار مساوی ، مزد مساوی بگيرند.
(٣) هركسی كه كار می‌كند حق دارد مزد منصفانه و رضايت بخشی دريافت دارد كه زندگی او و خانواده اش را موافق حيثيت و كرامت انسانی تامين كند و در صورت لزوم با ديگر وسايل حمايت اجتماعی كامل شود.
(٤) هر شخصی حق دارد كه برای دفاع از منافع خود با ديگران اتحاديه تشكيل دهد و يا به اتحاديه‌های موجود بپيوندد.
ماده‌ی ٢٤
هر شخی حق استراحت ، فراغت و تفريح دارد و به ويژه بايد از محدوديت معقول ساعات كار و مرخصی‌ها و تعطيلا ت ادواری با دريافت حقوق بهره مند شود.
ماده‌ی ٢٥
(١) هر شخصی حق دارد كه از سطح زندگی مناسب برای تامين سلامتی و رفاه خود و خانواده اش ، به ويژه از حيث خوراك ، پوشاك ، مسكن ، مراقبت‌های پزشكی و خدمات اجتماعی ضروری برخوردار شود. همچنين حق دارد كه در مواقع بی كاری ، بيماری ، نقص عضو، بيوگی ، پيری يا در تمام موارد ديگری كه به عللی مستقل از اراده‌ی خويش وسايل امرار معاشش را از دست داده باشد، از تامين اجتماعی بهره مند گردد.
(٢) مادران و كودكان حق دارند كه از كمك و مراقبت ويژه برخوردار شوند. همه‌ی كودكان ، اعم از آن كه در پی ازدواج يا بی ازدواج زاده شده باشند، حق دارند كه از حمايت اجتماعی يكسان بهره مند گردند.
ماده‌ی ٢٦
(١) هر شخصی حق دارد كه از آموزش و پرورش بهره مند شود. آموزش و پرورش ، و دست كم آموزش ابتدايی و پايه بايد رايگان باشد. آموزش ابتدايی اجباری است. آموزش فنی و حرفه ای بايد همگانی شود و دست يابی به آموزش عالی بايد با تساوی كامل برای همه امكان پذير باشد تا هركس بتواند بنا به استعداد خود از آن بهره مند گردد.
(٢) هدف آموزش و پرورش بايد شكوفايی همه جانبه‌ی شخصيت انسان و تقويت رعايت حقوق بشر وآزادی‌های اساسی باشد. آموزش و پرورش بايد به گسترش حسن تفاهم ، دگرپذيری و دوستی ميان تمام ملت‌ها و تمام گروه‌های نژادی يا دينی و نيز به گسترش فعاليت‌های ملل متحد در راه حفظ صلح ياری رساند.
(٣) پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش برای فرزندان خود، برديگران حق تقدم دارند.
ماده‌ی ٢٧
(١) هر شخصی حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی اجتماع سهيم و شريك گردد و از هنرها و به ويژه از پيشرفت علمی و فوايد آن بهره مند شود.
(٢)هركس حق دارد از حمايت منافع معنوی و مادی آثار علمی ، ادبی يا هنری خود برخوردار گردد.
ماده‌ی ٢٨
هر شخصی حق دارد خواستار برقراری نظمی در عرصه‌ی اجتماعی و بين المللی باشد كه حقوق و آزادی‌های ذكرشده در اين اعلا ميه را به تمامی تامين و عملی سازد.
ماده‌ی ٢٩
(١) هر فردی فقط در برابر آن جامعه ای وظايفی برعهده دارد كه رشد آزادانه و همه جانبه‌ی او را ممكن می‌سازد.
(٢) هركس در اعمال حقوق و بهره گيری از آزادی‌های خود فقط تابع محدوديت‌هايی قانونی است كه صرفا برای شناسايی و مراعات حقوق و آزادی‌های ديگران و برای رعايت مقتضيات عادلانه‌ی اخلاقی و نظم عمومی و رفاه همگانی در جامعه ای دموكراتيك وضع شده اند.
(٣) اين حقوق و آزادی‌ها در هيچ موردی نبايد بر خلاف هدف‌ها و اصول ملل متحد اعمال شوند.
ماده‌ی ٣٠
هيچيك از مقررات اعلاميه‌ی حاضر نبايد چنان تفسير شود كه برای هيچ دولت ، جمعيت يا فردی متضمن حقی باشد كه به موجب آن برای از بين بردن حقوق و آزادی‌های مندرج در اين اعلاميه فعاليتی انجام دهد يا به عملی دست بزند.


فروردینماه 1384


من پذیرفته ام که : (قرآن : سوره الشمس آیه 7-10)
و نفس وما سویها ، فالهمها فجورها و تقویها . قد افلح من زکیها ، و قد خاب من دسیها.
این چند آیه قرآن کل علم اخلاق را بیان میکند . خداوند پس از اینکه روح خودرا در کالبد آدمی دمید ، نفس (خود) انسان دارای قدرت تشخیص بد و خوب و قوه اختیار گردید . آنکس که نفس خویش را از پلیدیها پاک کند رستگار میشود و آنکس که همچنان آلوده بماند زندگی را باخته است .
نفس آدمی از طیف وسیعی از خلق و خویهای بد و خوب میتواند برخوردار باشد . پایین طیف (نفس اماره) خویهای پلید شیطانی چون خودپسندی ، برتری جویی ، فزونخواهی ، ستمگری ، درنده خویی و ..... قرار دارد و در بالای طیف (نفس مطمئنه) خویهای خوش ملکوتی چون جود و کرم ، عفو و گذشت ، غمخواری دیگران ، داد و دهش ، صلح و صفا ، عشق و مهربانی و ..... عارفان ما سیر کمال را در چهار مرحله خلاصه کرده اند :
1- خودشناسی - شناختن خویشتن خویش گام نخست است . آگاهی به خویها و منشهای بد و خوب خود و اینکه آیاوجدان بیداری برایش مانده است که بدو اجازه چنین کاری را بدهد؟
2- خودپیرایی - پس از آگاهی از خلق و خویهای بدو خوب ، مبارزه با نفس اماره و پاک کردن نفس از پلیدیها گام دوم است که آنرا "جهاد اکبر" نامیده اند زیرا از " جهاد اصغر" که مبارزه در میدان جنگ است بسی دشوارتر است .
3- خودسپاری - سپردن خود بخدا ( توکلت علی الله) و متخلق شدن بصفات الهی گام بعدی است که هرچه بیشتر آدمی را به او و بهشت جاویدان نزدیکتر میکند که بهشت بمعنی " بهترین منش ها"است.
4- خودیابی - در مرحله چهارم فرد رستگار خودرا با پروردگار خود هماهنگ مییابد و این ظهور همان " نفس مطمئنه" است . او از خدایش خوشنود و خدایش از او خوشنود است ، نه از چیزی خائف و اندیشناک است و نه حزن و اندوهی دارد ، با خود و دیگران در صلح و صفا و آماده برای رحلت به جهانی دیگر و مرحله ای بالاتر است.
اخلاق خوب و بد در سنت دینی همان سفارشهای باریتعالی است . هرکس این سفارشها را پذیرفت و بدان عمل کرد متخلق به اخلاق پسندیده شده ثواب دنیا و آخرت از آن اوست و آنکس کفران ورزید گناهکار است و عقاب هردو جهان را بجان خریده است . بعبارت دیگر اخلاق خوب و بد برای شخص در هردو جهان سودمند و یا زیان آور است . خوبی و بدی خویها و منشها همیشه و همه جا ثابت است و با تغییر وضع اجتماعی و یا گذشت زمان تغییری نمیکند .
در اسلام پیروان اقلیت معتزله و در غرب پیروان مکتب Utilitarian اخلاق را نسبی فرض میکنند و تشخیص بد و خوب را بعهده عقل فرد و یا عقلای قوم میگذارند . بنظر آنها آنچه برای فرد و جامعه سودمند است خوب و آنچه برای فرد و جامعه زیانمند است بد است ولذا در جمعیتی و یا زمانی یک مقوله ممکن است بد باشد و در جمعیتی دیگر ویا زمانی متفاوت همان مقوله میتواند عیبی نداشته باشد ! هر کشوری با تصویب قوانین و مقررات لازم ،اخلاق و آداب خوب و بد (بویژه آداب اجتماعی) را معین کرده با قدرت قانون با افراد متخلف برخورد مینماید .
بنظر من این ایده نتیجه مثبتی نداشته و اخلاق مردم را نمیتوان با وضع قانون کنترل نمود . برعکس ، آنها که با ایمان بخدا و سفارشهای او خوی و منش خوب را میپذیرند نه نیازی به پاسبان و دیده بان دارند و نه سود و زیان وهمی خودرا بر همه چیز دیگر ترجیح میدهند .


آذرماه 1387


سرچشمه نیرو(Source Energy) : برخی معتقدند که آدمی از سه بخش تن ، جان و روان درست شده:

1- تن: دانش جدید در باره تن(جسم) به دانستنیهای فراوانی دست یافته است . هر جسمی از اتمها و ملکولهای مختلفی تشکیل شده که خصوصیات فیزیکی آنها تا سطح "Sub-atomic Particles" بررسی و مشخص گردیده است . جسم که بصورت جامد ، مایع و گاز قابل شناسایی توسط حواس پنجگانه است در حقیقت امواجی است با ارتعاشهای گوناگون که توسط چشم دیده ، با گوش شنیده ، با بینی بوییده ، با زبان چشیده و یا با پوست لمس میشوند .

2- جان که مشخصه موجودات جاندار است باعث میشود که موجود از محیط خود تغذیه کرده با انرژی حاصل از آن بر حجم خود بیفزاید و تولید مثل کند. گروهی که عموما از نور خورشید و مواد شیمیایی زمین استفاده کرده و در محل خود ساکنند "گیاهان" نامیده میشوند . گروه دوم "جانوران" هستند که معمولا از مصرف گروه اول (ویا گروه خود) تغذیه میکنند و قادر به حرکتند.

3- روان : در میان جانوران انسان دارای سلسله اعصاب مرکزی تکامل یافته ایست که پس از تشکیل در دوره زندگی جنینی (بعد از 3-4 ماه اول حاملگی) محل هبوط روان یا روح میشود . روح انسانی که بنامهای گوناگونی چون "نفس: ، "خویشتن" ، (spirit) ، (Soul) ، (Inner-self) توصیف شده نیروی شگفت آوری است که از طریق کرتکس مغز اعمال ارادی (و حتی غیر ارادی) شخص را کنترل میکند . این پدیده و قدرت "اراده" و"اختیار" حاصله از آن است که به انسان اجازه میدهد تا افکار ، تصورات ، رفتار ، گفتار و کردار خود را انتخاب کند و این بزرگترین وجه تمایز انسان از حیوانات است . این انرژی که از "سرچشمه انرژی" نشأت گرفته با حلول ببدن انسان و از طریق فکر و عمل ، تصور و رؤیا و عواطف و احساسات آرزومند آفرینش ، گستردگی و فراوانی است . هرگاه عقاید ، افکار و تصورات شخص هماهنگ با این منظور نباشد عواطف منفی چون ترس واندوه ، خشم و دشمنی ، حسد و پرخاشگری و ..... ظاهر میشود ولی اگر این هماهنگی برقرار شود احساسات مثبت مانند آرامش ، خرسندی و شادمانی ، عشق و محبت ، خوش بینی و اشتیاق و .... پدیدار میگردد. بنابرین انسان با توجه به احساسات خود میتواند درجه هماهنگی افکار و اعمال خود را با روح خود مشخص نموده در ارتقاأ این هماهنگی و رسیدن بدرجه اعلای انسانیت کوشش کند .

 
under construction

فارسی
Prhomenext
English click
Akhavan Home Page